468

"وقتی ما از کسی نفرت به دل می‌گیریم در واقع از چیزی متنفر می‌شویم که در درون ماست، و تصویری از اوست. هیچ‌چیزی نمی‌تواند ما را برانگیزاند مگر این‌که آن چیز در درون و باطن ما باشد. چیزهایی که ما می‌بینیم (احساس می‌کنیم) همان چیزهایی هستند که در ما وجود دارند. هیچ واقعیتی برون از آن‌که در وجود ماست، وجود ندارد."

به تعبیر هرمان هسه و یا یونگ و دبی فورد، من این قانون رو پذیرفتم. به همین خاطر از دیروز که بی‌خیالی و بی‌مسئولیتی یه هم‌کلاسی آزارم می‌ده دارم فکر می‌کنم توی چه بُعدی خودمم گرفتار این سایه‌ام که حالا نمود بیرونیش شده مایه‌ی قضاوت و ناراحتی؟ بماند که فقط محض خاطر روی ماه پیکی‌بلایندرز و سریع و خشن، دلم باهاش صافه. 

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها