درد، مانع از به رسمیت شناختن روزمرگی نمی‌شود. روزمرگی شجاعت می‌خواهد و در این زندگی، چه چیزی جز شجاعت ارزش دارد.؟ [برگرفته از وبلاگ 

this is it]


پ.ن: وقتی روزمرگی‌هات به چرخه‌ای ثابت بدل می‌شه که باید بارها و بارها تکرارش کنی و در نهایت می‌رسی به یه نظم رباتیک. اما چه می‌شه کرد وقتی جز این گریزی نیست؟ این‌جا شجاعت، به دام خمودی و بلاتکلیفی نیافتادنه و به رسمیت شناختن همون برنامه.

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها